تثبیت دهه‌ی محسنیه (عسکریه): نمونه‌ای از شیوع سریع ابداعات مناسکی

 

 

1

تا کمتر از دو دهه‌ی پیش، 30 صفر آخرین روز ایام عزاداری محسوب می‌شد. به‌جهت تقارن این روز با شهادت امام‌رضا(ع) رسم بود بسیاری از دسته‌ها و هیئت‌های مذهبی دو سه روز آخر صفر به مشهد می‌رفتند تا ضمن عزاداری بر امام هشتم، اصطلاحاً «مزد دو ماه نوکری» و عرض ادب و عزاداری به اهل‌بیت را از ایشان بگیرند. شام غریبان امام‌رضا(ع) حسن ختام عزاداری‌ها محسوب می‌شد و آغاز جشن‌های ماه ربیع که نخستین‌شان "عید عمر" بود.

من سال‌های مختلف برای شرکت در عزاداری این روزها که اهل مشهد به آن «چهل‌وهشتمِ [امام‌حسین(ع)]» می‌گویند، به آن شهر رفته و شاهد اجتماع عزاداران از شهرها و روستاهای مختلف بوده‌ام. تنوع عزاداری‌ها این چند روز را به نوعی فستیوال سالانه‌ی آیین‌های عاشورایی بدل کرده است.

همچنین شاهد بوده‌ام که برخی هیئت‌ها ازجمله هیئت‌های سنتی اصفهان (که به برگزاری عید عمر تقید خاصی دارند) گاهی اقامت‌شان در مشهد را تا نهم ربیع ادامه می‌دادند و بعد از برگزاری جشن به شهر خود برمی‌گشتند.

(البته اجتماع عزادارانی از مناطق مختلف در چهل‌وهشتم مشهد الرضا هنوز هم برگزار می‌شود. منتها در چند سال اخیر تحت‌الشعاع پیاده‌روی اربعین و پیاده‌روی امام‌رضا(ع) قرار گرفته و از شکوه و فروغ پیشین آن کاسته شده است.) 

 

 

2

چند سال پیش توسط برخی جریان‌ها در محافل مذهبی این بحث ترویج شد که ایام آغازین ربیع همان روزهای تلخ پس از رحلت پیامبر است و جشن و سرور درین ایام وجهی ندارد و بالعکس باید عزاداری کرد. فهرست مفصلی هم از رخدادهای این چند روز، براساس روایت منابع شیعی مانند کتاب سلیم بن قیس تنظیم شده است؛ رخدادهایی که "گرامی‌داشتِ" بعضی از آن‌ها (تأکید می‌کنم: گرامی‌داشتِ آن‌ها، نه روایت تاریخی‌شان) امر جدیدی است:

1- نسبت هذیان گویی به پیامبر و روز قلم و دوات

۲- «شهادت» پیامبر(ص)

۳- شهادت امام‌حسن(ع)

۴- شهادت امام‌رضا(ع)

۵- دفن بدن مطهر پیامبر بعد از سه روز روی زمین ماندن

۶- «هجوم به خانه وحی»: «احراق الباب» و «احراق البیت»

۷- مجروح‌شدن حضرت زهرا(س)

۸- سقط‌ جنین و شهادت محسن بن علی

۹- غصب خلافت امام‌علی(ع)

۱۰- غصب فدک

۱۱- شهادت حضرت سکینه

۱۲- شهادت امام حسن عسکری

 

 

3

ازین فهرست، ابتدا «شهادت محسن بن علی» محور شده و تاریخ 28 صفر تا 8 ربیع الاول «دهه محسنیه» نامیده شد. مروجان اصلی این دهه‌ی تازه، وعاظ و مداحان و هیئت‌های منسوب به جریان تشیع هویتی یا همان «برائتی» بودند. اما به‌تدریج این مناسبت جدید با اقبال مواجه شده و به دیگر جریان‌های مذهبی ازجمله تشیع سیاسی هم سرایت کرد. آن‌ها البته (شاید برای اجتناب از اتهام اقدام خلاف سیاست وحدت) نام «دهه‌ی عسکریه» را جایگزین کردند و محوریت عزاداری را از واقعه‌ی سقیفه و حواشی آن به شهادت امام یازدهم تغییر دادند.

 مشابه همین ترفند را پیشتر نیز عده‌ای برای گرامی‌داشت نهم ربیع به کار بسته بودند که موفقیت‌آمیز هم بود: به‌جای آن‌که این روز را طبق روایت مشهور، روز قتل عمر بن خطاب دانسته و به این مناسبت جشن بگیرند، مناسب تازه‌ای ابداع کردند به نام «تاج‌گذاری امام‌زمان» یا «آغاز امامت امام‌زمان» که دیگر حساسیت مذهبی قبلی را نداشته باشد.

درهرحال اصل ماجرا یکی است. این دهه را گروهی به نام محسنیه و گروهی هم عسکریه عزاداری می‌کنند و نهم ربیع را گروهی به نام عید عمر و گروهی هم عید آغاز امامت جشن می‌گیرند. وجه اشتراک و هدف اصلی، گرامی‌داشت این دو مناسبت است.

 

4

برای اینکه روند شتابان تغییرات دینداری جامعه‌ی ایرانی خصوصاً فرهنگ مناسکی تشیع ایرانی را به‌خوبی درک کنید کافی‌ست به خاطر آورید که تا همین کمتر از دو دهه‌ی قبل عرف عمومی برگزاری مراسم مذهبی در این ایام این‌گونه بود که:

* هفتم صفر، جشن میلاد امام‌کاظم(ع) برگزار می‌شد؛

* عزاداری روز اربعین، مشابه عزاداری دهه محرم اما به مدت یک روز و محدودتر برگزار می‌شد؛

* آغاز ربیع‌الاول، به‌عنوان پایان دو ماه عزاداری جشن گرفته می‌شد؛

*برنامه‌ی عزاداری بعدی هیئت‌ها، دهه‌ی فاطمیه بود.

اما در چند سال اخیر:

*هفتم صفر عزاداری شهادت امام‌حسن(ع) برگزار می‌شود؛

 *با ظهور یک آیین جدید به نام پیاده‌روی، اساساً مراسم اربعین دیگرگون شده و فرم و محتوایی تازه و وسیع یافته است و از یک روز به بیش از یک هفته توسعه پیدا کرده است؛

* با آغاز ربیع (لااقل در بسیاری از محافل مذهبی) ایام عزا پایان نیافته، بلکه یک هفته دیگر به نام محسنیه یا عسکریه عزاداری استمرار می‌یابد.

* روز هشتم ربیع به جمع تعطیلات رسمی مذهبی افزوده شده است.

 

 

5

فارغ از آن‌که چه ارزیابی‌ای از این تغییرات داشته باشیم، نکته‌ی حایز اهمیت سیر شتابان و دایره‌ی وسیع تغییرات است. تغییراتی که گاه از بدنه‌ی جامعه‌ی مذهبی آغاز می‌شوند و ابتدا یک جریان یا حتی یک فرد (مرجع تقلید، واعظ، مداح) مبدع و محرک آن است اما در عرض تنها چند سال و به‌مدد رسانه‌های جدید سریعاً فراگیر می‌شوند تا جایی‌که حتی نظام فرهنگی رسمی نیز ناگزیر از به‌رسمیت‌شناختن آن‌ها می‌شود (مثال: ثبت مناسبت هشتم ربیع در تقویم و تعطیل رسمی آن). بدون شک یکی از مهم‌ترین عوامل موثر بر این روند، ظهور و رشد رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی بوده است که انحصار متولیان رسمی را شکسته و به افراد و جریان‌های خرد نیز فرصت عاملیت در روند تغییرات دینی و دینداری را عطا کرده است.  

اینکه آیا جامعه‌ی مذهبی، و فراتر از آن جامعه‌ی ایرانی چه میزان کشش افزایش حجم مذهب‌گرایی و انباشت هیجانات دینی را خواهد داشت و این تغییرات و توسعه‌ی مناسکی تا کجا می‌تواند ادامه داشته باشد و چه سرانجامی خواهد داشت، پرسش‌هایی است که به نظر می‌رسد هنوز زمان پاسخ‌شان نرسیده است.