دینداریِ مردانه و زنانِ حاشیهنشین
روی حساب شب نوزدهم که محوطهی وسیع حیاط مسجد را به خانوادهها اختصاص داده بودند، شب بیستویکم هم برای احیا میرویم آنجا. اینبار اما میبینیم قسمتی از انتهای حیاط را میله کشیدهاند و خانمها را هدایت میکنند که فقط بروند آنسو. زیربار نمیرویم. حصیرمان را میاندازیم همان جای دو شب پیش. هنوز ننشستهایم که مأمور اولی دادوبیدادکنان سر میرسد. با لحنی تند و عصبانی به همسرم میگوید: «حاجخانم! برید اونطرف پرده!». میپرسیم چرا؟ حوصلهی توضیح ندارد. «به ما دستور دادند نذاریم خانما بیان اینور».
ـ پس لطفاً به مسئولتان بگید بیاد.
چند لحظه بعد پیرمرد بیسیمبهدست کتوشلوار بر تنی میآید. محترمانه سلام میکند و آرام گفتگو میکنیم.
ـ چرا باید بخش اصلی حیاط برای مردها باشه و خانما برن روی اون موکتهای کثیف؟
ـ چون مردها بیشترن.
ـ کی گفته بیشترن؟ اغلب خانوادگی میان اینجا.
ـ شب نوزدهم ندیدید چه وضعی شده بود؟
ـ چه وضعی بود مگه؟ خیلی هم خوب بود. یک شبستان برای آقایان است، یک قسمت هم برای خانمها. هرکس خواست میرود آنجا. این حیاط هم بماند برای آنها که بچهدارند یا میخواهند خانوادگی بنشینند. ایرادی داره؟
ـ آخه مگه سیزده به دره؟ مراسم دعاست.
ـ چون مراسم دعاست باید این بچهها چهارساعت تحمل کنن؟ عیبی داره اینها بازی کنند و بزرگترهاشان دعا بخوانند. از حرم امامرضا که قداست اینجا بیشتر نیست. ما هر سال شبهای قدر آنجا خانوادگی مینشینیم.
چند دقیقه به بحث میگذرد. آخرسر حریف ما نمیشود. شانه بالا میاندازد و میرود. دو سه خانم دیگر هم هرجور شده میآیند اینطرف میلهها. «مقاومت» جواب میدهد. چند دقیقهی بعد حیاط پر شده از حصیرهایی که خانوادهها مفاتیح و قرآن بهدست رویشان نشستهاند و بچههایی که دور حوض آببازی میکنند.
*
با وجود آنکه بهتبع تغییرات فکری و نقد نگرشهای سنتی ـ که برای زنان تنها الگوی خانهنشینی و بچهداری و تیمارداری شوهر را تجویز میکرد ـ در دورهی معاصر حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی بهطور محسوسی افزایش یافته و جایگاهشان رو به بهبود بوده، اما متأسفانه در فضاها و مراسم و مجالس مذهبی هنوز «متن» مردانه است و زنان حاشیهنشین اند. فضاهای مذهبی (اعم از مساجد و حسینیهها و هیئات) نوعاً برای مخاطبان مرد طراحی و تنظیم شده است. معماری و ساختار این فضاها بهگونهای است که بخش اصلی (محراب، منبر، سن، تریبون و...) در قسمت مردانه است و زنان مخاطبانیاند در درجهی دوم که ناگزیر باید پشت پرده بنشینند و تنها بهرهی شنیداری از برنامهها ببرند. یا حداکثر و در بهترین حالت، بهرهی بصریشان تصویری باشد که از متن برنامه بهطور زنده برایشان روی دیوار و پردهی نمایش پخش میشود. در تولید «فضا»ی آیین، نقش زنان، تنها شاهد و ناظر است.
مراسم و اماکن مذهبی ما یک «روی صحنه» دارد (که برای مردان) و یک «پشت صحنه» (که برای زنان). نمایش اصلی در روی صحنه رخ میدهد. آنجاست که «دیده میشود» و لذا اهمیت و اولویت دارد. درنتیجه عناصر زیباییشناختی و نمایشی نیز طبعاً سهم روی صحنه است. در مناسبتها (جشنها و عزاها)، روی صحنه است که تزیین اصلی میشود. اگر چیزی اضافه ماند، آنوقت سهم پشتپردهایهاست. فرشهای خوب و نو در قسمت مردانه پهن میشوند. تابلوهای زینتی زیباتر و بزرگتر در قسمت مردانه نصب میشود. قفسههای قرآن و مفاتیح و جامهریهای دو قسمت هم تفاوتی مشابه دارند.
برنامهی مذهبی هم برای مخاطب مرد اجرا میشود. خطاب منبریها و سخنرانان و مداحان با مردان است: «آقایان عزیز!»، «برادرانِ من!». طبیعی هم هست. چون فقط مردها را میبینند. زنان پشت پرده تنها وقتی مورد خطاب قرار میگیرند که پای تعریض و تذکر وسط باشد. تذکر به اینکه ساکت باشند و گوشهای خوبی باشند تا آرامش اصل مجلس مردان برهم نخورد. این جمله را در مجالس مذهبی بهدفعات شنیدهایم: «اگر خانمها سکوت را رعایت کنند و اجازه بدهند...».
روی صحنه اصل است. آنجاست که مهمانان و بزرگان میآیند. آنجاست که در هیئت فیلمبرداری میشود. قسمت مردانه حکم اتاق پذیرایی را دارد که به احترام مهمان همیشه شکیلتر و منظمتر از دیگر اتاقهاست. و قسمت زنانه، همان اندرونی است: بیتکلف و ساده و گاه بینظم. انگار همان فرهنگ سنتی پدرسالارانه را مردها از محل زندگی به محل عبادتشان نیز سرایت دادهاند.
در مراسمهای بزرگ مثل شبهای قدر و اعتکاف، بخش اصلی مکان (مثل صحن مسجد) به مردان اختصاص مییابد که معمولاً وسیعتر است و امکانات بیشتری دارد. قسمت زنانه اما موقتی است: گوشهای از خیابان، پیادهرو، حیاط مجاور. یکجایی که فقط بشود جایشان داد تا مراسم تمام شود. بهعلاوه درنظر بگیرید که در این مراسمها و مجالس، معمولاً نگهداری از بچهها هم سهم زنان است تا مردانشان با خیال آسوده و فراغ بال به عبادت و دینورزیشان بپردازند.
این تازه وضعیت فضاهایی است مانند مسجد و هیئت که عرفاً هر دو جنس در آنها حضور مستمر و همزمان دارند. وگرنه در دیگر مکانها و فضاهای مذهبی که غلبه با مردان است (مانند بیوت علما و مراجع، حوزههای علمیه و...) وضعیت بهمراتب اسفبارتر است.
(یکی از دوستان شاغل در یکی از سازمانهای مهم کشور نقل میکرد وقتی چندی پیش همراه گروهی از همکاران و کارمندان آن سازمان برای دیدار مراجع راهی قم شده بودند، فلان مرجع مشهور بههیچعنوان حاضر نشده بود کارمندان زن را به حضور بپذیرد! همسر طلبهی یکی دیگر از دوستان نیز به نقل از استادشان در حوزهی خواهران از مشقتهای بسیاری میگفت که او برای کسب اجازهی شرکت در درس خارج مراجع متحمل شده بود. و اینکه نهایتاً و پس از اصرار فراوان، یکی از ایشان اجازه داده بود؛ آنهم مشروط به آنکه وی در اتاق کوچک صوت بنشیند و درس را گوش دهد.)
*
چرا دینداری ما اینقدر مردانه است؟ چرا فضاها و مراسم مذهبی مردمحورند؟ بهنظر میرسد دو دسته از عوامل را در این تبعیض میتوان دخیل دانست و برای آنها باید چارهاندیشی کرد: یکی محدودیتهای فقهی (دروندینی) و دیگری محدودیتهای عرفی و اجتماعی (بروندینی).
برخی محدودیتهای فقهی نظیر ترتب مردان بر زنان در صفوف نمازجماعت ظاهراً گریزناپذیر است. (گرچه میتوان در طراحی فضای مسجد، بهجای استمرار الگوی تبعیضآمیز سنتی به طراحیهای جدیدی اندیشید که هم این اقتضا در آن رعایت شده باشد و هم قسمت زنانه حاشیهی کماهمیت مسجد نباشد.) برخی دیگر از این احکام تبعیضساز را ولی میتوان تدبیر کرد؛ مثل خواندن صیغهی مسجد که میتوان شعاع آن را محدودتر نمود.
اما بهمراتب مهمتر و مؤثرتر از محدودیتهای فقهی، آنچه زمینهساز تبعیض میان زنان و مردان دیندار در فضاهای مذهبی میشود، عرف و سنتی است که خیلیوقتها هیچ ربطی هم به دین و متون و احکام دینی ندارد. بهعنوان مثال ریشهی بسیاری از تبعیضها این است که طراحان و مدیران فضاهای مذهبی (مسئولان فرهنگی، هیئت امنای مساجد، مدیران هیئات)، مردان اند. فضای مدیریتی سازمانهای مذهبی بهطور سنتی مردانه و اصطلاحاً «مجردی» است. چرا؟ چون براساس یک تربیت سنتی، مدیران مرد اینطور آسایش و آرامش بیشتری دارند. حضور زنان فضا را رسمی میکند. گعدههای صمیمانه را بههم میزند. دیگر نمیشود شوخیهای مردانه کرد. و اگر هم از روی تظاهر یا اجبار تن به حضور زنان در سطوح پایینی یا میانی ادارهی مجموعه بدهند، همه میدانند این حضور، رفع تکلیفی و نمایشی است و قرار نیست آنها جدی گرفته شوند.
*
به این موارد اضافه کنید نگرش منفی کتمانناپذیری که هنوز هم در بسیاری از مردان مذهبی (ازجمله در برخی علما و روحانیون) نسبت به زنان وجود دارد. نگرشی نظیر آنچه آقاجمال خوانساری در «کلثومننه» و سیدنعمتالله جزایری در «زهر الربیع» و برخی دیگر علمای سلف در کتابهای خود آوردهاند و حتی امروز هم بر زبان برخی علما و اهل منبر بیان میشود. نگرشی که زنان را موجوداتی تبعیِ مرد و دارای ضریب هوشی اندک و ایمان ناقص میداند که باید تدبیر و مدیریتشان کرد. نگرشی که زنان را بدون تعارف «عورت» میداند که باید پوشیده نگاه داشته شوند و حضور و بروزشان آلایندهی محیط است. از این منظر، و به گمان من، پدیدههایی مثل «گشت ارشاد» و «حجاب اجباری» هم بیش از آنکه در احکام و قوانین شرعی و فقهی ریشه داشته باشند، در همین نگرش و منش سنتی مردانه ـ و به تعبیر یکی از دوستان: «فرهنگ علمایی» ـ ریشه دارند و باید از منظر روانشناسی اجتماعیِ جامعهی متدینین و روحانیت و مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی آن را بررسی کرد.
اگر این رویههای غلط چارهاندیشی نشوند و تبعیضهایی که هیچ ریشهای در متون دینی ندارند مرتفع نگردد و نگرشهای معقول و مشروع و کارآمد در فضاهای مذهبی جایگزین الگوهای ارزشی غلط میراث گذشتگان نشود، دور نیست که جامعهی ایران با «جنبشِ مذهبیِ زنانِ دیندار» مواجه شود. از نسل جدید زنان دیندار، که تحصیلکردهاند و در عرصههای اجتماعی و فرهنگی حضور فعال و مؤثر دارند، دیگر نمیتوان انتظار داشت که مانند نسل سنتی زنان مذهبی، تبعیضهای ناروا و سلطهی مردانهی مذهبیها را بهحساب مشیت الاهی و تکوین خدایی و توصیهی پیغمبر و امامان بگذارد. خصوصاً با افزایش دانش دینی زنان و جدیترشدن حضور فضلای زن در علوم دینی. سازمان رسمیِ مذهب (حوزه و روحانیت) و دیگر متولیان دینداری در ایران، سالها از روند احقاق حقوق زنان و عدالت جنسیتی عقب ماندهاند. اگر زودتر این عقبماندگی را علاج نکنند، باید خود را برای هزینههای یک رنسانس زنانه آماده سازند.
*
برگردم به همان ماجرای احیای شب بیستویکم. یکی از آخرین جملاتی که پیرمرد رییس انتظامات گفت، وقتی دید هیچکدام دلیلهایش ما را قانع نمیکند، این بود: «حاجآقا پریشب خیلی ناراحت شدند. دستور دادند امروز این میلهها را بگذاریم.» و من فکر کردم مسأله همین ناراحتشدن حاجآقاهاست که بیاعتنا به سیل تغییرات محیط اطرافشان هنوز میخواهند همهچیز همان شکلی باشند که چند دهه است به آن خو گرفتهاند و اسمش را هم گذاشتهاند: وضعیت مطلوب دینی. شاید بهجای آنکه طبق فرمول متداول میله بکشیم تا زنان بروند پشت دیوار و خاطر حاجآقا مکدر نشود، وقت آن باشد که حاجآقا را از پشت دیوار خودساختهاش بیرون آورد تا محیط پیرامونش را بیواسطه ببیند.
#دغدغه_های_دیندارانه
#نقد_سیاستهای_دینی_جمهوری_اسلامی
#مطالعات_اجتماعی_دینداری_در_ایران
@mohsenhesammazaheri